مرلین مونرو یکی از محبوبترین بازیگران سینمای کلاسیک هالیوود است که تأثیر عمیقی بر صنعت سینما، مدلینگ، مد و همچنین فرهنگ داشته است. با اینکه بیش از نیم قرن از مرگ تلخ او میگذرد، هنوز استایلش برای دوستداران سینمای کلاسیک جذاب است. در این مطلب به بررسی استایل مرلین مونرو میپردازیم.
روزهای زندگی مرلین مونرو
مرلین مونرو با نام اصلی نورما جین مورتنسون، در اول ژوئن سال ۱۹۲۶ در لسآنجلس آمریکا متولد شد. تنها دو هفته از تولد مرلین گذشته بود که مادرش گلدیس بیکر مورتنسون که از مشکلات روحی و روانی شدید رنج میبرد، مجبور شد او را به یک پرورشگاه در کالیفرنیا ببرد. خانم بیکر توانایی فرزندپروری نداشت و مدام در آسایشگاههای روانی بستری بود؛ اما مرتب به دیدن نورما میرفت. هروقت شرایط روحیاش مساعد بود، او را تحویل میگرفت و بعد از چند روز دوباره به پرورشگاه برمیگرداند. با اینکه افراد زیادی درخواست داشتند نورما را به فرزندخواندگی بگیرند، مادرش اجازه نمیداد. یازده سال اول زندگی نورما به این منوال گذشت.
طبق مستندات، اطلاعاتی از پدر واقعی نورما در دسترس نیست. حتی خود او در تمام زندگیاش پدرش را نشناخت.
اولین خانه امن نورما در نوجوانی
وقتی نورما بزرگ شد، دیگر شرایط پرورشگاه برای او مناسب نبود. به همین دلیل مادرش طی ملاقاتی که با یکی از دوستان خانوادگیشان داشت، پذیرفت که سرپرستی نورما را به آنها بسپارد. خانم گریس و همسرش مک گودارد، نورما را به خانه خودشان بردند و او برای اولین بار معنی خانواده را کنار آنها درک کرد. خانواده ای که متعهدانه از او مراقبت میکردند. حتی نورما تا مدتها فکر میکرد که مک گودارد پدر واقعی اوست.
خانواده گودارد بهشدت مذهبی بودند و به همین دلیل تنها راه ارتباطی نورما با محیط بیرون از خانه، مدرسه بود. او از همان سالها به سینما و تئاتر علاقه نشان میداد؛ اما اجازه شرکت در محافل سینمایی را نداشت. البته از درسخواندن هم خوشش نمیآمد؛ بنابراین در ۱۵ سالگی دبیرستان را رها کرد و خانهنشین شد. چیزی که زیاد به طول نینجامید.
انتخاب بین بازگشت به پرورشگاه و ازدواج
نورما ۱۶ ساله بود که خانواده گودارد بهدلیل انتقال شغل پدر خانواده مجبور شدند به کشور دیگری سفر کنند. متأسفانه آنها نمیتوانستند نورما را با خودشان ببرند. بنابراین این دختر جوان علیرغم میل باطنیاش باید به پرورشگاه بازگردانده میشد. برای اینکه این اتفاق نیفتد، مادرخواندهاش پیشنهاد کرد نورما با جیمز دوگرتی، افسر پلیس نیروی دریایی، که همسایه آنها بود و از ششماه قبل با هم آشنایی داشتند ازدواج کند. به این ترتیب نورما همسر جیمز شد.
یک عکس، یک سرنوشت
همزمان با سالهای پایانی جنگ جهانی دوم، همسر نورما هم مانند سایر مردان به ارتش پیوست و به مناطق جنگی اعزام شد. در آن زمان بهدلیل حضور مردان در جنگ، اکثریت زنان مجبور به کار بودند و به همین دلیل رسانهها تبلیغات زیادی برای بهکارگرفتن زنان در کارخانهها انجام میدادند. این تبلیغات شامل عکاسی از آنان در حین انجام کار بود. نورما نیز برای گذران زندگی در یک کارخانه تولید تجهیزات هواپیما مشغول به کار شده بود. چند ماه بعد یک عکاس به نام دیوید کونوور که برای مجله ارتشی یانک عکاسی میکرد به کارخانه آمد. با دیدن نورمای جوان به او پیشنهاد کرد از او عکس بگیرد. در این عکس، نورما با یونیفرم کارخانه و لبخندی زیبا روی لبش مشغول سرهمکردن اجزای موتور هواپیماست. چاپشدن همین عکس در مجله یانک، سرنوشت نورما را رقم زد و سکوی پرتاب او به دنیای مدلینگ شد. کونوور او را به عکاسان دیگر معرفی کرد و در مدتی کوتاه آژانسهای مدلینگ و تبلیغاتی از او بهعنوان مدل عکاسی برای برندهای مختلف دعوت کردند؛ تاجاییکه در عرض دو سال عکسهای روی جلد معروفترین و محبوبترین مجلات آمریکا کسی جز مرلین مونرو آینده نبود.
لبخندهای زندگیبخش
مهمترین دلیل انتخاب نورما برای عکاسان لبخند او بود. در بسیاری از عکسهایی که از او میبینیم لبخند به لب دارد. البته گاهی میخندید و گاهی هم قهقهه میزد؛ اما هرچه بود کاملا طبیعی بود. خندههایی که بهگفته یکی از عکاسانش حس زندگی به مخاطب القا میکند.
دو استایل معروف مرلین در عکسهای تبلیغاتیاش
در اولین عکسهایش، زنی جوان را میبینیم که در دامان طبیعت سرشار از شور زندگی است. رنگ لباسهایش هارمونی زیبایی با فضای اطراف او دارد:
۱. بلوز قرمز، کمربند قهوهای و دامن طرح پیردوپل سیاه و سفید. یک استایل کاملا طراحی شده که به نوعی از کالربلاکینگ تبعیت میکند. هماهنگی و هارمونی رنگ در عین ضدونقیض بودن بسیار توجه برانگیز است. او رنگها را متناسب با رنگ پوست و موی خود انتخاب کرده است. حتی رنگ پسزمینه و سنگی که روی آن نشسته، با فضای عکس و لباسهایش همخوانی دارد. نکته جالب اینکه طرح پارچه دامن نورما همین حالا هم مد است. البته همخوانی رنگ مو با کمربند و رنگ بلوز با رژلب را هم نمیتوان نادیده گرفت. رگههایی از تکنیک مونوکروم نیز در این استایل قابل مشاهده است.
۲. در این عکس، زاویه درست موقعیت نورما، همخوانی رنگ لباس و رنگ آسمان بهمعنای واقعی زیباست. عکاسی که نورما به او معرفی شده بود به کسی نیاز داشت که در عکس شبیه مدلها نباشد. او میخواست حس زندگی از لبخند یک زن بههمراه زیبایی طبیعت را به مخاطب انتقال دهد و بسیار موفق عمل کرد.
تولد مرلین مونرو
به این ترتیب بود که مرلین مونرو متولد شد.
هدف نورما مشخص بود. او بعد از دیدن عکسهایش روی جلد مجلات، متوجه شد باید رویای شهرت و بازیگری را در سر بپروراند. به همین دلیل شروع به بررسی آثار بازیگران فاخر آن زمان کرد و همزمان در کلاسهای بازیگری، آواز و رقص نیز ثبتنام کرد. چندی بعد به پیشنهاد یکی از همکارانش در آژانس مدلینگ، برای بیشتر دیدهشدن و تغییر ظاهرش، موهایش را بلوند کرد. نام مجری محبوبش یعنی مرلین و همچنین نام خانوادگی مادربزرگش را برای خود برگزید. بعد از آن بود که تمام عکسهایش با نام مرلین مونرو چاپ شدند. این وقایع با برگشت همسرش و پایان جنگ جهانی دوم همراه بود. مرلین مونرو دیگر شباهتی به نورما جین نداشت. او میخواست از زندگی گذشته اش فاصله بگیرد و مسیر جدیدی را آغاز کند. جیمز جایی برای خود در این مسیر نمیدید و بنابراین ازدواج چهارساله آنها به جدایی ختم شد.
دهه پنجاه، دهه طلایی مرلین مونرو
مرلین بعد از بازی نقشهای کوتاه در چند فیلم، توجه کارگردانان را به خود جلب کرد و بهطور حرفه ای وارد سینما شد. در دهه پنجاه میلادی چشمگیرترین اتفاقات زندگیاش رقم خورد. بازی در نقشهای اصلی و شکست رکورد فروش گیشه سینماها هنگام اکران فیلمهایش بهمعنای واقعی از مرلین یک ستاره ساخت. البته موارد دیگری مانند ازدواج دومش با ستاره معروف بیس بال، جو دی مانجیو، ناتمام گذاشتن ماهعسلشان بهدلیل سفر او به کرهجنوبی و اجرا برای سربازان ویتنام هم در این شهرت بیتأثیر نبودند. بااینحال شاید بیشتر از فیلمها، استایل و لباسهای مرلین بود که او را در کانون توجهات قرار میداد. بدون شک استایل سینمایی مرلین، ارتباطی مستقیم با شهرت افسانهای او دارد. بسیاری از لباسهایی که در فیلمهایش پوشیده بود جزو تاریخیترین لباسها در صنعت مد و سینمای هالیوود است.
بررسی استایل مرلین مونرو در سینما
بررسی استایل مرلین مونرو نشان میدهد که استایل سینمایی او با سبک لباسپوشیدنش در زندگی شخصی کاملا متفاوت است. در ادامه هر دو سبک او را بررسی میکنیم تا بهخوبی تفاوت آنها را دریابید.
موی بلوند حالتدار
زمانیکه مرلین موهایش را بلوند کرد، هرگز فکر نمیکرد روزی بهخاطر همین موی بلوند به یک نماد جذابیت تبدیل خواهد شد. مرلین در تمام سالهای زندگیاش این رنگ مو را حفظ کرد، زیرا تمام نقشهایش بر اساس بلوندی موهایش نوشته میشدند و او به بازی در نقشهای دختر موبلوند معروف بود. شاید بتوان گفت موهای بلوند او اساسیترین بعد استایل سینمایی اوست.
رژ لب قرمز
البته که موهای بلوند بهتنهایی عامل دیدهشدن مرلین نبود. درواقع ترکیب آن با رژلب قرمز همیشگیاش به چیزی نمادین در استایل او تبدیل شد. خود مرلین هم بهشدت به رژلب قرمز علاقه داشت؛ زیرا قبل از بهشهرترسیدن و در اولین عکسهای او همچنان رنگ قرمز را میبینیم. حقیقت این است که مرلین مونرو با سه نماد شناخته میشود: لبخندش، رژلب قرمزش و موهای بلوندش.
محبوبترین رژلبهای جامد دیجیکالا
لباسهای تنگ همراه با کفش پاشنهدار
الگوی تمامی لباسهای مرلین، لباسهای تنگ و چسبان بود. او هرگز در استایل سینماییاش لباس گشاد نپوشید. البته این موضوع بیارتباط با فوانین صنعت مد در آن سالهای سینمای هالیوود نیست. میتوان گفت لباسهای چسبان همراه با کفشهای پاشنهدار لازمه استایل سینمایی یک بازیگر مطرح بود. مرلین از این ساختار پیروی میکرد، هرچند ترجیح خود او پاشنههای متوسط بود.
انواع کفش مناسب مهمانی اینجاست
استایل مونوکروم
هنگام بررسی استایل مرلین مونرو نمیتوان از لباسهای تکرنگ او چشمپوشی کرد. درواقع ۹۰درصد لباسهای او از الگوی مونوکروم تبعیت میکردند. معروفترین لباسهای او که تحولی عمیق در صنعت مد ایجاد کردند و موجب شهرت مرلین شدند، همگی با استایل مونوکروم و تکرنگ انتخاب شده بودند.
استفاده از تکنیک کالربلاکینگ
در زمان مرلین اصلا تکنیک کالربلاکینگ یا ترکیب رنگها ابداع نشده بود و طراحان براساس قوانین همان زمان رنگها را ترکیب میکردند. بااینحال خود مرلین میدانست چطور باید رنگها را بهشکل حسی ترکیب کند که جذاب باشند.
ویلیام بیل تراویلا و طراحی زیباترین لباسهای مرلین
کسی که زیباترین و بهترین استایل سینمایی را برای مرلین مونرو طراحی کرد، ویلیام بیل تراویلا، طراح لباس معروف، بود. تراویلا نامی آشنا در صنعت مد است. همه لباسهایی که تراویلا برای مرلین طراحی کرد خارقالعاده بودند. هنگام تماشای آن لباسها بههیچعنوان احساس نمیکنیم که بیش از ۷۰ سال پیش طراحی شدهاند. ظرافت، تبحر و خلاقیت در طراحی، از ویژگیهای اصلی آن لباسهاست. درواقع بخش عمدهای از درخشش مرلین حاصل محاسبات میلیمتری ذهن خلاق تراویلا است. او در هشت فیلم، لباسهای مرلین را طراحی کرد که همگی در تبدیل مرلین بهعنوان یک نماد جذابیت نقش مهمی بر عهده داشتند.
دو مورد از نمادینترین لباسهایی که ویلیام برای مرلین طراحی کرد عبارتاند از:
لباس شب بلند و دکلته صورتی
این لباس برای فیلم جنتلمنها بلوندها را ترجیح میدهند (Gentlemen Prefer Blondes) محصول سال ۱۹۵۳ طراحی شده است. تمام لباسهای مرلین در این فیلم، خاص و جالب هستند؛ اما لباس صورتی او چیز دیگری است. ویلیام این لباس را درعرض چندساعت طراحی کرد. جنس آن از پارچه ساتن ابریشمی است، کمر آن با یک کمربند باریک به همان رنگ صورتی محکم میشود و در قسمت پشت کمر لباس، یک پاپیون بزرگ دوخته شده که گوشههای آن به حالت ایستاده قرار میگیرد و بهسمت چپ متمایل است. بخشی از حاشیههای پاپیون با روبان مشکی تزئین شدهاند. یک جفت دستکش از همان پارچه و همان جنس هم همراه لباس است که تا نزدیک شانههای مرلین بلند است. جواهرات الماس هم درخشش لباس را چندبرابر میکنند. مرلین این لباس را در اجرای سکانس «الماسها بهترین دوست یک دختر هستند» به تن دارد. تراویلا برای این لباس برنده اسکار بهترین طراحی لباس شد.
البته این لباس یک نسخه دیگر هم داشت. بهدلیل اینکه مرلین لباس صورتی را خیلی پسندیده بود، ویلیام با کمی تغییرات همان لباس را با پارچه سفیدرنگ هم برای استفاده شخصی مرلین طراحی کرد. تفاوت لباس سفید با صورتی این است که لباس سفید پاپیون ندارد. مرلین این لباس را در جشنوارهها و اکرانهای عمومی فیلمهایش میپوشید.
پیراهن پلیسه سفید
این یکی را تراویلا برای مرلین در فیلم خارش هفتساله (The Seven Year Itch) محصول سال ۱۹۵۵ طراحی کرد و بهدلایلی پرآوازهترین طراحی او به حساب میآید. با اینکه در تصاویر این لباس را سفید میبینیم، رنگ واقعی آن استخوانی بود. جنس پارچه این لباس از ریون و کرپ ابریشم بود و تراویلا آن را به این دلیل انتخاب کرد که سبک و حالتپذیر بود و میتوانست با دست آن را چین دهد. این باعث میشد چینها درست روی هم تا بخورند و ماندگاری بیشتری داشته باشند.
این لباس ماجرای جالبی دارد: زمانیکه مرلین با این لباس برای ضبط سکانس مترو حاضر شد و روی دریچههای زهکشیشده ایستاد، خروج باد از دریچهها دامن سبک لباسش را بلند کرد. درحالیکه مرلین با خنده مانع بالارفتن کامل لباسش میشد و سعی در کنترل آن از هر طرف داشت، عکاسان تصاویر ماندگاری را از آن لحظات ثبت کردند. بهدلیل هیجان و سروصدای جمعیت حاضر در خیابان آن سکانس در فیلم گنجانده نشد؛ اما چاپشدن تصاویر در مجلات کافی بود تا آن لباس تاریخ جدیدی را برای تراویلا و مرلین رقم بزند. مرلین با همین لباس باعث شد محبوبیت پارچه پلیسه از نوع آکاردئونی بهشدت افزایش یابد.
تغییر استایل با تابوشکنی
مرلین در سالهای آخر فعالیت خود یک حرکت تاریخسازانه دیگر هم انجام داد و آن فاصلهگرفتن از استایلهایی بود که در چهارچوب خاص آن زمان تعریف شده بودند. شاید او دیگر نمیخواست صرفا بهعنوان یک نماد جذابیت بین مردم شناخته شود. به همین دلیل با یک سبک لباس جدید، تابو را شکست و راهش را از نقشهای فیلمهای قبلیاش جدا کرد.
در سال ۱۹۶۱، مرلین فیلم The Misfit را بازی کرد. او در سکانس پایانی آن، با پوشیدن کت و شلوار جین در ظاهر مردانه اما با دوخت و پارچهای متناسب برای زنان، برای همیشه مسیر مد زنانه را تغییر داد. پیراهن سفید و نرم و شفاف آن با سیستم دکمهبندی راست به چپ روی کت که برعکس حالت معمول است، نشان میداد که این لباس زنانه است.
همچنین کمربند چرمی روی شلوار جین همراه یک جفت چکمه کابویی، استایل وسترن مرلین را بهمعنای واقعی تکمیل کرد. یک کلاه لبهتیز هم به آن اضافه کرده بود که بسیار جذاب بود. این لباس تأثیر زیادی در رونق مد بدون جنسیت داشت.
در سال ۱۹۹۹ همه لباسهای سینمایی مرلین که آنها را برای خودش نگه داشته بود، همراه دیگر لوازم شخصی او به حراج گذاشته شد.
بررسی استایل مرلین مونرو در زندگی شخصی
طبق روایات اطرافیان و البته منابع و مستنداتی که تا امروز موجود است، مرلین روی پرده سینما با مرلین واقعی در بسیاری از زمینهها، پر از تناقض و تفاوت بوده است. یکی از آنها تفاوت استایل این دو است. استایل سینمایی مرلین درست مانند شخصیتش با استایل نورما جین متفاوت بود. البته بهطور طبیعی شخصیت واقعی یک بازیگر با فیلمهایش متفاوت است؛ اما مرلین خود واقعیاش را بهدلایل مختلف بروز نمیداد. به همین دلیل این تفاوت استایل در او مشهودتر بود.
ساده اما شیک بود
سادگی، مهمترین ویژگی تمام ابعاد استایل مرلین چه قبل از شهرت و چه بعد از آن بود. لباسعروس اول او، یک پیراهن یقهگرد سفید و آستینبلند بود که رویهای از جنس گیپور تمام لباس را پوشش میداد. موهایش ساده و میکاپ او ملایم بود. مرلین سادگی را درعین زیبایی و شیکبودن میپسندید. در ازدواج دومش نیز یک دست کت و شلوار مشکی ساده به تن داشت. این لباس را ویلیام تراویلا طراحی کرده بود و با اضافهکردن یک کلاژ سفید به قسمت یقه لباس و دوخت دکمههای الماس روی کت آن، درعین حفظ سادگی، لباس او را زیباتر کرد.
بهندرت لباس میخرید
طبق گفتههای دوستان نزدیک مرلین، او علاقهای به خرید لباس نداشت و بیشتر از آرشیو شرکت فاکس قرن بیستم لباس قرض میگرفت. زمانیکه کارش با لباس تمام میشد، یک روز بعد آن را با یک اسکناس پنجاه دلاری به آنها بازمیگرداند. بعد از اینکه عکاسش متوجه موضوع شد تصمیم گرفت تمام لباسهای انتخابی او را بهعنوان هدیه برایش بفرستد.
رنگهای خنثا، انتخاب اصلیاش بودند
مرلین بهطورکلی علاقه چندانی به لباسهای رنگارنگ نداشت. تنها رنگ موردعلاقه او از طیف روشن، سفید بود. مابقی لباسهایش متشکل از رنگهای تیره بود که کاملا با حس زیباییشناسی شخصی او مطابقت داشت.
مرلین از میان انواع لباسهای رنگارنگ، فقط به لباسهای برند امیلیو پوکی علاقه نشان میداد. وقتی هم که خدمتکارش جسم بیجان او را در خانهاش یافت، بلوز سبز لیمویی از همین برند به تن داشت. طبق گفته خدمتکارش، این لباس موردعلاقهاش بود و با همان لباس هم او را به خاک سپردند.
کفش، پوشاک مورد علاقهاش بود
مرلین کفشخریدن را دوست داشت. به کفشهای برند سالواتوره فروگاما بهشدت علاقهمند بود و از یک نوع کفش ۳ جفت میخرید! کفشهای سهاینچی پاشنهدار معروف مرلین که پشت آن از چوب و فلز است، طراحی فروگاما است که اختصاصی برای خود مرلین طراحی کرده بود و بهعنوان اختراع این برند ثبت شد.
این کفش تا حدی محبوب است که در سال ۲۰۱۳ برند فروگاما بهمناسبت پنجاهمین سالگرد درگذشت مریلین نمایشگاهی برگزار کرد و بازتولید کفشهای مورد علاقه مرلین با قیمت ۴۸۳۰۰ دلار فروخته شد.
از اکسسوری محدود استفاده میکرد
بیشترین اکسسوری زینتی که مرلین به آن علاقه داشت گوشواره بود. او عاشق گوشواره بود و انواع و اقسام مدلهای آن را میخرید. بهجز این، در بیشتر مواقع فقط حلقه ازدواجش را با خود به همراه داشت.
علاقه زیادی به صافکردن موهایش داشت
مرلین در سالهای آخر فعالیتش که از نقشهای موبلوند حالتدار خود خسته شده بود. ترجیح میداد موهایش را صاف کند؛ اما بهدلیل صافکردن بیشازحد، موهایش آسیب دیده بودند و او مجبور بود موهایش را کمتر درمعرض نور آفتاب قرار دهد.
به مراقبتهای پوستی حساس بود
مرلین با چند پزشک متخصص پوست از انگلستان و آمریکا در ارتباط بود. هر روز چند پار پوستش را با محلول های مخلتف شستوشو میداد. به لوازم آرایش و گریمش بسیار حساس بود. هرگز اجازه نمیداد که برای گریمش از لوازم مشترک استفاده شود. همچنین هرگز با آرایش نمیخوابید.
همیشه لاک قرمز داشت
علاقه مرلین به رنگ قرمز را بهراحتی میتوان حدس زد. نه فقط رژلب، او همیشه از لاک قرمز برای انگشتهای دستها و پاهایش استفاده میکرد.
پرفروشترین برندهای لاک ناخن را ببینید
آخرین استایل معروف مرلین و خاموشی زودهنگام این ستاره
و در نهایت، آخرین استایل معروف او را بررسی میکنیم:
در سال ۱۹۶۲ بعد از خانهنشینی طولانیمدت ناشی از مشکلات روحی و طلاقش از نویسنده معروف، آرتور میلر، که همسر سومش بود، مرلین برای اولین بار در جشن تولد رییسجمهور وقت آمریکا، جان اف کندی، در انظار ظاهر شد.
او در این مراسم، یک پیراهن چسبان زیبای پشتباز به تن داشت که کل آن با سنگهای کریستال تزیین شده بود و ژان لوییس آن را طراحی کرده بود. استایل خیرهکننده او با این لباس و اجرای آهنگ «تولدت مبارک آقای رییس جمهور» لحظات ماندگاری را رقم زد. این مراسم آخرین حضور عمومی مرلین بود.
چند ماه بعد، انتشار خبر مرگ مرلین در ۳۶ سالگی، تمام مردم دنیا را در بهت و غم فرو برد. متأسفانه مرلین به بیماری دوقطبی مبتلا بود و به همین دلیل مرتب قرصهای ضد افسردگی مصرف میکرد. علت مرگ او را مصرف بیشازحد باربیتورات اعلام کردند و بعد از کالبدشکافی، اظهاراتی مبنی بر کشتهشدن او مطرح شد؛ اما تا به امروز دلیل مرگ او در هالهای از ابهام باقی مانده است.
سخن پایانی
مرلین مونرو، بازیگر، مدل و خواننده محبوب هالیوود با وجود عمر بسیار کوتاهش، چنان تأثیرگذار ظاهر شد که هنوز هم از او بهعنوان زیباترین و جذابترین بازیگر زن قرن بیستم یاد میکنند. هر حرکت ساده او چه در سینما چه در صنعت مد، تاریخساز میشد. فیلمهایش در آن زمان بیش از ۲۰۰میلیون دلار در گیشه فروش داشتند؛ چیزی معادل ۲میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱. زنی خودساخته و بااستعداد که علاوه بر داشتن تبحر در بازیگری و خوانندگی، استایل و لباسهایش را طوری انتخاب میکرد که بعد از گذشت سالها هنوز ماندگار است. میتوان او را از اولین فشن آیکونهای تاریخ صنعت مد دانست.
به نظر شما دلیل ماندگاری طولانی استایل مرلین مونرو با توجه به حضور بسیار کوتاهی که در صنعت سینما و مد داشت در چیست؟ لطفا دیدگاههایتان را با ما به اشتراک بگذارید.